آنکه در گرداب فرو میغلطد
آخرالزّمان در فرهنگ و ادبیات مختلف دنیا با دوره وارونگیها، بحرانها و فتنهها تعریف میشده است. با مرور در منابع و متون گوناگون، بحرانهای آخرالزّمان را در این عرصهها میتوان مشاهده نمود:
1. امنیت: دشمنان، حریصان، غارتگران: داخلی (نفوذی، خودی)، خارجی؛
2. طبیعی: زمینی، هوایی، خوراکی؛
3. اخلاقی: فردی، جمعی، خانوادگی، اجتماعی، جهانی؛
4. عقیدتی: هجمه عقاید، صعوبت پذیرش؛
5. مالی ـ اقتصادی: فقر، شبهه، اختلاس، دزدی؛
6. علمی؛
7. حکومتها؛
8. بیماریها؛
9. سیاسی.
اگر مهمترین عامل فروغلتیدن در این فتنهها و آسیبپذیری از آن را فقدان بصیرت بدانیم سخن به گزاف نگفتهایم. برخی از امور و گرایشها در وجود انسان مانع از بصیرت یافتن وی میگردد؛ به گونهای که با وجود یقین به حقّانیت موضوعی، آن را نادیده گرفته و چشم بصیرت خود را نسبت به آن فرو میبندد که در اینجا به دو مورد به اجمال اشاره میکنیم و بدیهی است علاقهمندان میبایست به کتب و منابعی که به تفصیل در این رابطه سخن گفتهاند، مراجعه نمایند:
یاران امام حسین(علیه السلام) بعد از شهادت او نیز جلوههایی از شجاعت را به نمایش گذاشتند. اهل بیت امام به رغم آنکه اسیر بودند، زانوی غم در بغل نگرفته و در برابر دشمن تسلیم نشدند. آنان به گونهای رفتارکردندکه دشمنان را خشمگین نمودند. در هنگام گفتوگوی حضرت زینب(سلام الله علیها) با ابن زیاد، از ایشان به عنوان زن متکبّر یاد کرد. رفتار اهل بیت امام حسین(علیه السلام) ریشه در شجاعت امامشان داشت؛ زیراآنان یاران امامی بودندکه مرگ در راه خدا را عزّت میدانست و شعار «أباالموت تخوفانی» سرمیداد
1. دلبستگی به دنیا
حضرت علی(علیه السلام) در این خصوص میفرماید:
«به درستی که دنیا خانه محنتها و جایگاه فتنههاست. کسی که طلب کند، آن را هلاکش کند و کسی را که به دنبالش نباشد، با او به نیکویی همراهی کند و هر که نظر کند به سوی آن، کور گرداند او را (چشم بصیرت را از او میگیرد)...».
نمونههای تاریخی این گروه از افراد نیز همچون عمر سعدها که به دلیل دلبستگی دنیا، چشم بصیرت خود را کور کردند و به مبارزه با حق پرداختند، کم نیستند. در مقابل، یاران امام حسین(علیه السلام) که به عشق شهادت میجنگیدند، از مرگ هراسی نداشتند و در برابر دشمن سست نمیشدند. رشادتی که حضرت مسلم بن عقیل در «کوفه» از خود نشان داد یا شجاعت و شهامتی که ابوالفضل العبّاس(علیه السلام)، حضرت قاسم(علیه السلام) و دیگران از خود به نمایش گذاشتند، بیانگرآن است که آنان از شجاعترین انسانها بودند. شجاعت آنان به گونهای بودکه حتّی یکی از سران سپاه دشمن بر سربازان خود فریاد زد:
ای بیخردان! میدانید با چه کسانی میجنگید؟ با شیران شرزه، با گروهی که مرگ آفرینند! هیچ کدامتان به میدان آنان نروید که کشته میشوید.
یکی دیگر از دشمنان، شجاعت یاران امام را این گونه توصیف میکند:
کسانی بر ما تاختند که پنجههاشان بر قبضه شمشیرها بود. آنان همچون شیران خشمگین بر سواران ما تاختند وآنها را درچپ و راست تارومار کردند و خود را در کام مرگ افکندند.
اگر مهمترین عامل فروغلتیدن در این فتنهها و آسیبپذیری از آن را فقدان بصیرت بدانیم سخن به گزاف نگفتهایم. برخی از امور و گرایشها در وجود انسان مانع از بصیرت یافتن وی میگردد؛ به گونهای که با وجود یقین به حقّانیت موضوعی، آن را نادیده گرفته و چشم بصیرت خود را نسبت به آن فرو میبندد
یاران امام حسین(علیه السلام) بعد از شهادت او نیز جلوههایی از شجاعت را به نمایش گذاشتند. اهل بیت امام به رغم آنکه اسیر بودند، زانوی غم در بغل نگرفته و در برابر دشمن تسلیم نشدند. آنان به گونهای رفتارکردندکه دشمنان را خشمگین نمودند. در هنگام گفتوگوی حضرت زینب(سلام الله علیها) با ابن زیاد، از ایشان به عنوان زن متکبّر یاد کرد. رفتار اهل بیت امام حسین(علیه السلام) ریشه در شجاعت امامشان داشت؛ زیراآنان یاران امامی بودندکه مرگ در راه خدا را عزّت میدانست و شعار «أباالموت تخوفانی» سرمیداد. یکی از راویان واقعه «کربلا» میگوید:
به خدا قسم هیچ کس را ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده و در انبوه مردم محاصره شده باشد و مانند حسین بن علی(علیه السلام) همچنان قوی دل و استوار و شجاع باشد. دشمنان، او را محاصره کرده بودند؛ ولی او با شمشیر به آنان حمله میکرد و همه از چپ و راست فرار میکردند. شمر چون چنین دید، به سوارههای خود فرمان داد به پشتیبانی نیروهای پیاده بشتابند و امام را از هر طرف تیرباران کنند.
2. گرفتار شدن به شهوات و لذّتها
امیرالمومنین علی(علیه السلام) در اینباره میفرماید:
«هرگاه چشم ظاهری، شهوت را ببیند، چشم دل انسان نسبت به عاقبت کار کور گردد.»
بخش مهدویت تبیان